«رخ[1]» طوق طلایی دارد.
افسانهها با ساختن آغاز میشوند. اگرچه در تفسير اساطير و افسانههاي هـر قـوم بايـد مناسـبات و مجموعه فرهنگ و نظام ارزشي حاكم بـر آن جماعـت را مـدنظر قـرار داد ! امـا هرقـدر لايـههـاي سطحي، ويژگيهاي محيطي و بوميسازي را از اساطير و افسانهها بـزداييم، سـرانجام بـه پيكرهاي تنومند و واحد ميرسيم كه در غالب ملل مشترك است که مفهوم پیدا میکند و همگي را به يك مبدأ در اثر خود به نام قدرت اسـطوره وصل ميكند.
ایده طراحی تم فود پدیده شاندیز بر پایه زیست و تجربهای میان مرز بین اسطورهها و افسانههایی شکلگرفته است که این بار از قبل مخاطب در مدیوم رسانه شکلی دیگر از آن را تجربه کرده است . ارجاع به گفته جوزف كمبل[2] که اینطور بيان ميكند: «حتي شـايد بتـوان گفـت قهرمـان اسـطورهاي كهنالگويي وجود دارد كه زندگي او در سرزمینهای گوناگون، توسط گروههاي كثيري از مردم نسخهبرداریشده است.»
ناخودآگاه جمعی از طریق عناصر سازندهی آن یعنی کهنالگوها محقق میشود. از سویی دیگر ظهور کهنالگوها از طریق نمادها ممکن است و نمادها نیز نمود ضمیر ناخودآگاه هستند. لذا بهرهبردن از زبان اساطیر و افسانهها، بهطور ویژه در معماری، زبان نمادهایی است که معرف کهنالگوها است و هرچه نماد عمیقتر و کهنتر باشد، عامتر و برخوردار از ویژگیهای جمعی و جهانشمول است که در خلال دگردیسی افسانهها امکان زیستی شناور در مکان و زمانی که تداعیگر مختصات افسانه است، به مخاطب عرضه میکند. تمایل بشر برای زیستن در مختصات افسانهها حکایت از میل اتصال به رشتهی نامرئی و زنجیرواری است که ریشه در ناخودآگاه جمعی دارد که به شیوهی از آن خودسازی در طراحی پروژهها به کار میآید. ساخت اینچنین موقعیتهای تجربهسازی، امکان زیست و کشفی ایمن را در محیط طراحیشده به مخاطب میدهد تا در مفاهیمی فرازمانی و فرامکانی، تجربهای منحصربهفرد و تعاملی از حضور در افسانه و اتصال به زنجیرهی نامرئی داشته باشد.
تم فود شهر رؤیایی پدیده شاندیز
مدیر هنری : محسن سراجی
گروه طراحی: علیرضا بخشی، حسن دانشور، سارا سلامت، جواد صابری
نگارش کانسپت : متانت محبی
به سفارش : مرکز مدیریت رسانه فراهنگ
دفتر معماری و خلق تجربههای میان مرز آندو
[1] Ruk مرغی است افسانهای که به غایت قوی و عظیم است.
[2] Joseph Campbell