محققان دانشگاه کارولینا جنوبی دریافتند که احتمال کمک مالی به دیگران، در کسانی که از پلهبرقی بالا میرفتند، دوبرابر کسانی بود که پایین میآمدند. آنها نتیجه گرفتند صعود نوعی حس سخاوت و مناعت طبع هرچند بهصورت ناخودآگاه به آدمها میدهد. این یک مثال از تأثیرات شگفتآوری که تجربههای محیطی بر رفتارهای اجتماعی ما میگذارد، است. مردم به هنجارهای اجتماعی احترام میگذارند. اما حتی کیفیت سنگفرش خیابان و پیادهرو - که هیچ ارتباط منطقی با میزان اعتمادپذیری ساکنان یک خیابان ندارد - بر قضاوت آنها تأثیرگذار است. زمانی که افراد محیط زندگی خود را دوست داشته باشند در آن محیط کمتر تخلف کرده و میزان آسیبهایی که به محیط وارد میکنند و بیتوجهی آنها نسبت به محیط موردنظر کاهش مییابد.
بررسیها نشان میدهند آدمها وقتی نوشیدنی گرم در دست دارند، بیشتر از زمانی که نوشیدنی سرد باشد به غریبهها اعتماد میکنند. طبق نظریهای ما شرایط محیط را همچون استعارهها تجربه میکنیم: ازاینرو گرمای فیزیکی را به گرمای اجتماعی تعبیر کرده و حرکت روبهبالا، ارزشهای والای اخلاقی و سخاوتمندی را در ما بیدار میکند. افراد نسبت به مکانهایی که به آن دلبسته هستند مهر و عطوفت بیشتری داشته و به طور طبیعی آسیبهای اجتماعی، پرخاشگری، نزاع و انحرافات در چنین فضایی کمتر است. هم چنین نظریه پنجره شکسته بیان میکند دیدن یک پنجره شکسته در یکخانه، کارخانه یا نظایر آن، به شما این پیام را میدهد که در آن مکان اوضاع بسامان نیست و نظمی وجود ندارد که این نظریه در علوم اقتصاد و جرمشناسی کاربرد دارد. پژوهش دیگری معروف به نظریۀ مدیریت وحشت ادعا میکند که ترس نهفته و دائمی ما از مرگْ محرکِ رفتارهایمان است. برایناساس، پیادهروهای خراب و بدشکل، ترس ناخودآگاهی را در ما بیدار میکند که سبب میشود از مردمی که در آنجا زندگی میکنند فاصله بگیریم.
مکانهای آشنا و قابل رفتوآمد و مکانهایی که خاطرات خوش را در ذهن تداعی میکنند، بهاحتمال بیشتری هورمون حالِ خوب یا سروتونین و همچنین هورمون دیگری به نام اکسیتوسین را فعال میکنند که از حس اعتماد بینفردی استقبال و آن را تقویت میکند. دیزنی و طراحانش که از صنعت فیلم و سینما آمده بودند بخش مین استریت دیزنی را طوری طراحی کردند که شبیه صحنه یا سکانسی از یک فیلم باشد و عناصر آن برای القای این حسْ چنان متقاعدکنندهاند که هر بازدیدکنندهای احساس کند بخشی از این صحنه یا سکانس است. به اعتقاد جان هنچ، مشاور ارشد دیزنی «والت میخواست به مردم قوت قلب بدهد ... بدون شک حال و هوایی نوستالژیک در دیزنی وجود دارد، اما نوستالژیِ چه چیزی؟ هیچگاه چنین خیابانی در واقعیت وجود نداشته اما این خیابان یادآور چیزهایی در شماست که آنها را به فراموشی سپردهاید»
با اقتباس از وبسایت: ترجمان
برای خواندن مطالب بیشتر اینجا را کلیک کند.