علی رغم شکل گیری نهادهای تخصصی در شهرها که وظیفه مدیریت و راهبری جریان های هنر شهری را به عهده دارند، تا کنون شاهد تدوین سند راهبردی بلند مدتی به منظور مدیریت این گونه جریان ها نبوده ایم
شهر مکانی است که تحرک، تداوم و توسعه، از مشخصات بارز آن به شمار می رود. فضایی که در آن یادمان های هنری، عناصر هویت بخش شهر، تلقی می شود. آن چنان که اغلب شهرهای جهان را می توان به واسطه این نشانه ها، بازشناخت. تمامی شهرهای کهنی که در حافظه تاریخ به یادگار مانده اند، دارای مجموعه ای از بناهای یادبود، مجسمه ها، فواره ها و آثار هنری در میادین، معابر و مکان های عمومی بوده اند. عناصری که هماهنگی و تناسب آن ها موجب چشم نوازی محیط شهری شده و عامل ارتباط دهنده بین انسان و محیط بوده است.
از این رو پرداختن به نقش آثار هنری در فضاهای شهری، علاوه بر بازنمایی هویت شهری و تقویت پویایی شهر، مبین افزایش سطح رضایت مندی شهروندان از مدیران شهری است که به صورت ویژه از ابزار هنر در جهت حضور مردم در فضاهای عمومی و گسترش شادی و همدلی شهروندان استفاده کرده اند.
هنرهای شهری، علاوه بر ارضای حس زیبایی شناسی شهروندان، فضای شهری را به مکان شهری توام با حس تعلق، بدل می سازند. فراهم آوردن فرصت های حضور مردم در شهر، اصلاح فرهنگ شهروندی، آموزش مباحث مذهبی، بازنمایی نوستالژی های فردی، افزایش سواد بصری، بهبود اخلاق شهروندان، خلق محیطی جذاب، انرژی بخش و بالنده، از دیگر دستاوردهای هنرهای شهری به شمار می رود.
بی شک ارائه یک تفسیر معاصر از سهم هنر در فضاهای شهری و تبیین چشم انداز مورد نظر، نیازمند مطالعه گسترده سوابق اجتماعی، بررسی دقیق عناصر هنری، کارگروهی میان افراد حرفه ای و برنامه ریزی دقیق راهبردها و مراحل اجرای پروژه های هنری می باشد. اما علی رغم شکل گیری نهادهای تخصصی در شهرها که وظیفه مدیریت و راهبری جریان های هنر شهری را به عهده دارند، تا کنون شاهد تدوین سند راهبردی بلند مدتی به منظور مدیریت این گونه جریان ها نبوده ایم. پیش از تهیه این گونه سندها، ضروری است تا هنرمندان و مدیران شهری با تعاریف جامع تری از هنرهای کاربردی در شهر آشنا شوند. این امر لزوم بهره گیری از ایده های خلاق هنری بر مبنای دانش تخصصی را در مدیریت شهری آشکار می سازد.
محسن سراجی
مدیر مرکز آفرینش وتوسعه فضاهای هنری سراج